فرمها / معناها




Tuesday, August 26, 2003

٭ دوشنبه 3 شهريور 1382

معماری هوشمندانه

34. پنچره‌دار كردن
كامپيوتری شدن فرهنگ، منجر به فضايی شدن اطلاعات، روايت و حتی زمان می‌شود (لو مانويچ، 1966)

همانطور كه لندو اشاره می‌كند، كشف اوليه بوش اين نكته را تصديق می‌كند كه خواندن بيشتر فعاليتی فعالانه است تا منفعل و همچنين متن بايد همچون يك وجود مجازی دوباره مورد تفكر قرار گيرد تا يك وجود مادی يا فيزيكی. بهرحال، اصل بنيادی Memex، كه بعداً به صورت HTML تدوين شد، سيستم اداره داخلی بود كه بر اساس پيوستگی بين متون بنا نهاده شده بود. در اوايل دهه شصت ميلادی، تد نلسون هنگامی كه واژه، اصول و بخشهای عمده معماری شبكه گسترده جهانی را حين پروژه Xanadu اختراع نمود، در مسيری مشابه گام برمی‌داشت. اما خود نلسون هيچگاه پروژه را كامل نكرد. خيلی زود بعد از آنكه او ايده‌هايش را بسط داد، اين ايوان ساترلند بود كه اولين پنچره قابل استفاده را به نمايش گذاشت (Sketchpad, 1962).
تنها پالايش اصول ويندوز و منطق لايه‌بندی انگلبارت امكان توسعه فرامتنی بودن را پديد آورد. توزيع فضايی اطلاعات به همراه امكان راهبری توسط ماوس(اشاره‌گر)، از سويه تك خطی خواندن ممانعت می‌كند و اجازه هدايت اسناد و متون را در عمق می‌دهد. فضايی بودن اطلاعات چيزيست كه به خصوص برای آنهايی كه حافظه تصويری خوبی از كلمات در يك صفحه دارند مناسب می‌باشد. همانطور كه ما خود را در لايه‌های اطلاعات فرامتنی، عمق و عميقتر فرو می‌بريم، اشاره‌گر نقطه حضور ما و نقطه مرجعی در پنجره است. يك پنجره علاوه بر اينكه بازشويی به منظری اطلاعاتی است، هميشه نوعی ابزار گشت‌زنی نيز هست، يك سيستم كه اجازه تحرك درون يك محيط مجازی را می‌دهد، دنيايی كه تماماً از عناصری مجازی ساخته شده است.
در مقايسه با روشی كه ما انديشه يا تصويرها را در مغزمان با انديشه يا تصويرهای ديگر تعويض می‌كنيم، ممكن است كار پنجره‌ها خام و يا حتی بی‌روح به نظر رسد اما آنها بسيار كارا هستند، دقيقاً به ابن علت كه يك نوع اطلاعات با روشی قابل اطمينان بر صفحه نمايشگر ما به صورت آشكار و قابل بازيافت می‌سازند كه عموماً پنهان و نصفه‌ـ‌شكل گرفته است و دائماً ذهن ما را تغيير می‌دهد.


فبلی




........................................................................................

Home